خلاصه ای از نشست سریال «سرباز»/ در بازپخش های بعدی ارزش های زیادی از «سرباز» مشخص می شود
هادی مقدم دوست کارگردان سریال «سرباز» در نشستی که در روابط عمومی سازمان صداوسیما و با حضور خبرنگاران برگزار شد، عنوان کرد: یکی از موارد عمدهای که درباره آنها حرف میزدند نقش راوی در سریال بود که نسبت به آن غریبگی و ناآشنایی داشتند. مواردی هم بود که احساس رضایت داشتند. محتوای کار و روند تغییر و تحول کاراکترها و بهبود روابط شخصیتها به خصوص زوج اصلی هم مورد توجه قرار گرفته بود و نسبت به آن احساس رضایت داشتند.
خلاصه ای از صحبت های محمدرضا شفیعی و هادی مقدم دوست تهیه کننده و کارگردان سریال «سرباز» که در روابط عمومی سازمان صداوسیما و خبرگزاری مهر برگزار شد.
عمده ترین مفهوم مدنظر سریال «سرباز» خدمت بود
-یکی از اسامی مترادف سربازی، خدمت است. عمدهترین مفهوم مدنظر در این سریال همین مفهوم خدمت بود و سعی کردیم در این منظومه کار کنیم. قبل از دوران سربازی هم مفهوم خدمت در کار وجود داشت و این موضوع قصه و نوع روایت را شکل میداد.
-زمانی کارهایی ساخته میشود و میگویند آن کار موفق بوده است و با مولفههای آن کار موفق میسنجید در حالی که این کشف مولفههای جذابیت نیست، بلکه کشف مولفههای آن کارهاست. وقتی درباره ریتم حرف میزنید اشاره به ریتم تند دارید که یکی از وسایلی است که جذابیت را تامین میکند.
-در همین مقدار سربازی هم که در سریال وجود دارد، مواردی از سختیهای سربازی جانمایی شده است. در سطح دیگری ممکن است عدهای بخواهند شکوه و شکایت نسبت به سختیها در داستان وجود داشته باشد اما ما نخواستیم این را نمایش دهیم./ ترجیح من مثل ترجیح پدری بود که فرزندش به سربازی میرود و دوست دارد از این دوران بهتر بیرون بیاید. در این صورت نمیخواهد شکوه داشته باشد. جوانان باید از این دو سالی که در آن قرار میگیرند استفاده کنند و بهره بگیرند.
«سرباز» به لحاظ فرم از دیگر سریالهای که مردم میدیدند، پیروی نمیکرد
-محمدرضا شفیعی تهیه کننده این سریال نیز در ادامه این نشست گفت: این سریال به لحاظ فرم از دیگر سریالهای که مردم میدیدند، پیروی نمیکرد. مردم را فقط به یک نوع کار نمایشی عادت داده بودیم و در این کار هم هرچه پیش رفتیم بیشتر عادت کردند.
-ما وقتی با کاری خارج از ریتم سریالسازی تلویزیون مواجه میشویم، لزوماً نمیتوان به مخاطب استناد کرد. یک سریال خوب فقط با تعداد مخاطب معنا پیدا نمیکند و مخاطب یکی از المانهای سنجش کار است. ما با سریالهایی که ساختهایم مخاطب را به یک نوع ریتم و… عادت دادهایم. چه سریال طنز و چه سریالهایی دیگر.
مخالف صد درصدی پخش سریال در ماه رمضان بودم
-من مخالف صددرصدی بودم که این سریال در ماه رمضان پخش شود. با اینکه همه استقبال میکنند و دلیلش هم این بود که این سریال در ریتم دیگر سریالها نیست و مخاطب حتی ممکن است احساس کمفروشی کرده است. از طرف دیگر «سرباز» سریالی از جنس مسابقه نیست مسابقه یعنی نظرات اکثر مردم و یا هیات داوران و مسابقه در تلویزیون یعنی مردم. «برادرجان» سریال قبلی من مثلاً معیار مسابقه دارد و از بازیگرانی چون علی نصیریان بهره برده است اما وقتی این سریال را کنار طنازی پژمان جمشیدی میگذارید، مشخص است آن اثر معیارهای مسابقه را دارد.
-آنتن شبکه سه جای تمرین نیست ولی ما چنین ادعایی نداریم، این ادعای شماست این برای مخاطبی است که شاید جنس سریالهای مرا نپسندد. در سال ۸۹ من «جراحت» را به کارگردانی محمدمهدی عسگرپور ساختم که ۸۰ درصد مخاطب داشت. بعد از آن «وضعیت سفید» ساخته شد و ما آنتن ۸۰ درصدی را به سریالی دادیم که ۳۵ درصد حدوداً مخاطب داشت و همان زمان هم گفتیم توقع مخاطب ۸۰ درصدی نداشته باشند. همان سریال «وضعیت سفید» در تکرارهای چندباره ارزشهایش مشخص شد. از طرف دیگر روابط زناشویی، مهارت زندگی، سربازی همه اینها برای جوانان است و «سرباز» همچنان قابل استفاده است و یک محصول فرهنگی است که همچنان میتوان به ارزشهای آن پی برد.
می خواستیم سریال انگیزشی بسازیم
-برای سکانس به سکانس این سریال فکر شده بود و موضوعی مناقشهای است که باید درباره آن فکر کنیم. «سرباز» سابقه تاریخیاش به سال ۹۲ برمیگردد و ما همانطور که مقدم دوست گفت میخواستیم سریالی انگیزشی بسازیم. همه جوانان تفکرشان این است که دو سال به اجباری میروند و مجبور هستند ما هم به عنوان فیلمساز میتوانیم به این فضا نق بزنیم.
-سفارش همیشه بد نیست من اگر سفارشی بگیرم که حرف خود من هم هست، اشکالی ندارد. وظیفه نیروهای مسلح این است که سرباز هفتهای یک بار خانوادهاش را ببیند. وقتی مطالبه عمومی ایجاد میشود و خانوادهها نسبت به سربازی مطالبه پیدا میکنند، تغییرات ایجاد میشود. وقتی مطالبهای نسبت به حقوق سربازان ایجاد میشود این به تدریج به یک روند عمومی تبدیل میشود. از طرفی در این ۲۰۰۰ دقیقه سریال شاید در کل ۲۰ دقیقه درباره مهارت آموزی صحبت میشود.
همچنین در نشستی که با حضور های مقدم دوست و محمدرضا شفیعی در خبرگزاری مهر برگزارشد، به جنبه های جزئی تر از سریال «سرباز» پرداخت شد که خلاصه ای از آن را در زیر می خوانیم.
هادی مقدم دوست عنوان کرد: حواسم تنها به مفهوم «خدمت» بود، اما در مجاورت و منظومه این مفهوم طبیعتاً موضوعات دیگری هم هست که موظفید حواستان به آنها هم باشد. مسئله «ارتقای شخصیت» در منظومه «خدمت» تعریف میشود و کاملاً مرتبط به هم هستند. آدمی که اهل «خدمت» است، قطعاً آدم ایستایی نیست و «رشد» میکند و این رشد، رشدی «درونی» است. حالا به کلیدواژه جدیدی میرسیم؛ «درونی». یعنی ناخواسته میرسی به اینجا که برای طرح این مضامین باید درون آدمها را روایت کنی. این همان کار سختی است که احتمالاً مدنظر شما است.
– ابزار پرداختن به این درونیات در کار نمایشی هم مشخص است. من پیشتر هم گفتهام که بالاخره استفاده از مونولوگ، صدای ذهنی کاراکترها و یا راوی در داستان، اختراع ما نیست. اینها قبلاً هم وجود داشتهاند و ما برای کاری که میخواستیم انجام دهیم، داخل جعبهابزار را نگاه کردیم و اینها را انتخاب کردیم. این ابزارها را برای فهمیدن دنیای درونی آدمها انتخاب کردم.
-اصولاً ما بسیار به «فکر کردن» توصیه شدهایم. فکر کردنی که طبیعتاً در ادامهاش «تأنی» میآید. در ادامهاش وزانت و وقار بهوجود میآید. هر آدمی که بیشتر اهل تأمل و اندیشه باشد آدم وزینتری است. در مقابل آدمهایی که فکر نمیکنند، به این فکر نکردن افتخار هم میکنند و اسم رفتارهایش را «رفتارهای دلی» میگذارند، آدمهایی هستند که دلم نمیآید بگویم ریتمشان تند است، بلکه شتابزدهاند. «ریتم تند» فینفسه یک فضیلت نیست، کمااینکه «ریتم کند» رذیلت نیست…
چالش امروز ما چالش سنجیده عمل کردن است
-مردم هنوز هم بسته به ارزشها و دغدغههایشان محاسباتی برای رفتارشان دارند. چالش امروز مردم ما چالش سرعت نیست، اتفاقاً چالش سنجیده عمل کردن است. اینکه سنجهها و ارزشها چیست، بحث دیگری است. حتی میان جوانان که احتمالاً انتظار ارتجالیترین و سریعترین واکنشها را از آنها داریم، چنین محاسبهگریای وجود دارد. پس معتقد نیستم که در دوران ریتم تند و عمل بدون اندیشه هستیم. اما اگر بپرسید که پس چرا نسبت به دعوت به اندیشهورزی در «سرباز» گارد گرفته شد، این سؤال پاسخ دیگری دارد…
-من همیشه روی «حوصله» تماشاگر حساب باز میکنم. من باور دارم که مخاطب امروز حوصله دارد. این پیشفرض بیحوصلگی مخاطب امروز، یک پیشفرض اثباتنشده است. اساساً مگر این بیحوصلگی یک مدال است که اصرار داریم آن را به گردن تماشاگر و مخاطب امروز بیندازیم؟ مدام داریم به او یادآوری میکنیم که حواست باشد تو حوصله نداریها، نکند باحوصله شوی! ما هم مطالب کوتاه ۲۰۰ کلمهای مینویسیم که خسته نشوی! مخاطب هم که بندهخدا صدایش درنمیآید …این چه القایی است که داریم به مخاطبان میکنیم؟
-بیحوصله بودن که مدال نیست بخواهیم گردن مردم بیندازیم. توقع داریم مردم برای ما هورا بکشند که آفرین که فهمیدید ما حوصله نداریم!؟ این برچسب، برچسب خوبی نیست. باعث میشود کارهای تکراری تحویل تماشاچی شود و بعد از مدتی یک دلزدگی برای تماشاچی پیش میآید و تنوع از بین میرود و بعد مدتی حیرت و سرگردانی به وجود میآید که خب حالا چه کار باید کرد؟
فضای پیاده روی اربعین در خدمت منظمه محتوایی «سرباز» بود
محمدرضا شفیعی تهیه کننده، در ادامه این نشست و درباره پرداخت به موضوع اربعین در این سریال عنوان کرد: واقعیت این است که «اربعین» نقطهای است که مفاهیمی همچون «ازخودگذشتگی» در آن به اوج میرسد. پیادهروی اربعین یک تابلو واضح در برابر چشم همه است که در آن میلیونها نفر با نمونههایی باورنکردنی از «ازخودگذشتگی» مواجه میشوند. به نظرم این فضا بسیار در خدمت منظومه محتوایی سریال «سرباز» قرار داشت. اتفاقاً این سفر اوج قصه سریال است. خاطرم هست همین چند قسمت مرتبط با اربعین را دوستی ندیده بود و بعد از تماشای دنباله داستان کامنتی گذاشته بود که چه خبر شده اینها اینقدر با هم مهربان شدهاند! دقیقاً چرخش کلیدی کاراکترها در همین چند قسمت بود.
-او دربرابر اتهام سفارشی بودن «سرباز» گفت: برای چنین قضاوتی باید نگاه عوامل را از ابتدا بدانیم. سال ۹۲ که برای اولین بار بحث ساخت این سریال مطرح شد، آنچه مدنظر بود توجه به سربازی بهعنوان مقولهای بود که برای همه جوانان در یک سن مشخص حالت اجباری دارد، اجبار هم فیذاته خوب نیست. اما این قانون است. گاهی میتوان از این قانون اجباری برای ارتقای یک شخصیت در داستان استفاده کرد، گاهی هم میتوان نق زد! همه حرف ما از اول این بود که بیاییم این دوره اجباری را بهعنوان یک فرصت معرفی کنیم. آیا در این مضمون الزاماً پای یک سفارش در میان است؟ اینکه ما سراغ موضوعی رفتهایم که تقریباً همه خانوادهها بهنوعی با آن درگیر هستند، آیا نیاز به سفارش دارد؟ کمااینکه در هیچ مرحلهای هم سفارشی برای این کار دریافت نکردیم.
کار فرهنگی این است که یادآوری کنیم انتظارات باید از دوره سربازی چه باشد، این ایجاد مطالبه میکند
-چون ذهنیتی نسبت به سربازی وجود داشت، واکنشهای تندی به سریال نشان دادند، اما حرف ما این است که چگونه میتوانستیم تصویری از سربازی بسازیم که یک کار فرهنگی هم کرده باشیم. کار فرهنگی این است که یادآوری کنیم انتظارات باید از دوره سربازی چه باشد، این ایجاد مطالبه میکند. همه چیزهایی که از نظر مسائل رفاهی و رفتار با سرباز در سریال مشاهده کردید، عین قانون است، اما اجرا نمیشود! حتی برخی افرادی که سریال را دوست داشتند از این منظر، «سرباز» را سریالی در نقد ستاد کل نیروهای مسلح میدانستند! نکته دیگر درباره واکنشهای منفی هم مربوط به فرم سریال بود. این فرم هم دو بخش دارد؛ بخشی مربوط به مایی است که پشت دوربین بودیم تا کار تولید شود، بخش دیگر اما مربوط به کسانی است که کار را عرضه کردند و فرم عرضه واقعاً در حیطه اختیارات ما نبود.
در بازپخش های بعدی ارزش های زیادی از «سرباز» مشخص می شود
– سرباز یک محصول فرهنگی است که در بازپخشهای بعدی، هر بار ارزشهای بیشتری از آن کشف میشود. مثالم هم کار قبلی خود ما یعنی «وضعیت سفید» است. «وضعیت سفید» در تابستان ۸۹ پخش شد، همان سالی که من در شبهای رمضان سریال «جراحت» را داشتم. آنتن ۸۰ درصدی سریال «جراحت» بلافاصله بعد از ماه رمضان به «وضعیت سفید» رسید که در همان باکس پخش شبکه سه و در بهترین زمان، تنها ۳۵ درصد مخاطب داشت!
همانروزها بودند مشاورانی که تماس میگرفتند که این چیست که ساختهاید؟ آن سریال هم داستان تحول چند شخصیت بود. ارزشهای «وضعیت سفید» در نوبتهای بعدی بازپخش بود که پیدا شد و حالا مدیران سیما خودشان میگویند هنوز این سریال یکی از بهترین گزینهها برای بازپخش و استقبال مخاطب است. «سرباز» هم معتقدم در آینده چنین شرایطی را پیدا خواهد کرد.
هزینه سریال سرباز را تلویزیون داده است و دوستان قرارگاه مهارتآموزی شاید نخودی در آش صداوسیما انداخته باشند
-شفیعی در ادامه؛ از مصاحبه سردار فرحی فرمانده قرارگاه مهارت آموزی که اعلام کرده بودند که انتظاراتشان از این مجموعه برآورده نشده است، گلایه کرد و گفت: من از آن گفتگو خیلی دلگیر شدم و بعد از آن هم تماس و گفتگویی با ایشان نداشتم. واقعیت این است که دوستان ما در قرارگاه مهارتآموزی در مرحلهای با ما همراه شدند که پروژه در مرحله اجرا بود و کار در آستانه تصویربرداری بود که پیشنهاد دادیم و دوستان پذیرفتند. اتفاقاً خودشان هم میگفتند ما با پیشنهاد آمادهای مواجه شدیم که در راستای سیاستهای ما هم هست. فضایی کلی در سربازی وجود دارد که باید جایگاه سرباز در محصول نمایشی تکریم شود که این مبحث مشخص بود. بهخصوص که ساختار مجموعههای نظامی ما اساساً سربازمحور است. این کلیات که در متن سریال «سرباز» بود. بعد میرسیدیم به یک موضوع خاص که بحث «مهارتآموزی» بود. دوستان گفتند دستور ارزشمندی از سوی رهبری وجود دارد که دوره دوساله سربازی بهترین مقطع برای مهارتآموزی بهعنوان یکی از معضلات کشور است.
– واقعیت این است که وقتی آن مصاحبه سردار فرحی را دیدم، احساس کردم نوعی عجله و شتابزدگی در آن است. بازهم تأکید میکنم، هزینه سریال سرباز را تلویزیون داده است و دوستان قرارگاه مهارتآموزی شاید نخودی در آش صداوسیما انداخته باشند، حسابوکتابشان هم اساساً ربطی به ما نداشت و میان تلویزیون و دوستان قرارگاه بود. نکته من این است که تعامل ما با قرارگاه اساساً از جنس قبول سفارش نبود. البته از حق نگذریم که در همان گفتگو سردار فرحی به نکات مثبت سریال هم اشاره کرده بودند اما اینکه گفته بودند توقع داشتیم به مبحث مهارتآموزی بیشتر پرداخته شود، اساساً توقعشان توقع درستی نبوده است. کمااینکه ما معتقد بودیم اگر بیشتر از این به این مبحث پرداخته میشد، کارکرد عکس پیدا میکرد و مخاطب آن را پس میزد.
شفیعی در پایان درباره شایعات بودجه این سریال و دریافت دستمزدهای بالای بازیگران آن گفت: من یک سوال دارم؛ در این سالهای کدام کار من بوده که این حرفوحدیثهای مالی دربارهاش مطرح نشده است؟