بنا نیست که برای فروش بیشتر معیارهای فرهنگی خودمان را زیر پا بگذاریم
محمدرضا شفیعی، یکی از تهیهکنندگان جوان اما فعال سینما و تلویزیون است که به عنوان تهیهکننده در بخش مهمی از آثار حمید نعمتالله حضور داشته است. آثاری چون «وضعیت سفید»، «سر به مهر» و چندین فیلم تلویزیونی از جمله مهمترین همکاریهای نعمتالله و شفیعی است. تیمی که «شعلهور» حاصل تازهترین همکاری آنهاست و این روزها […]
محمدرضا شفیعی، یکی از تهیهکنندگان جوان اما فعال سینما و تلویزیون است که به عنوان تهیهکننده در بخش مهمی از آثار حمید نعمتالله حضور داشته است. آثاری چون «وضعیت سفید»، «سر به مهر» و چندین فیلم تلویزیونی از جمله مهمترین همکاریهای نعمتالله و شفیعی است. تیمی که «شعلهور» حاصل تازهترین همکاری آنهاست و این روزها در حال اکران در سینماهای کشور است. همکاری طولانیمدت و پرتکرار نعمتالله و شفیعی بهانهای شد تا سراغ او برویم و در گفتوگویی کوتاه به بررسی بخشی از ویژگیهای آثار نعمتالله بپردازیم.
به عنوان کسی که همکاریهای متعددی را در سینما و تلویزیون با حمید نعمتالله داشته، فکر میکنید دلیل علاقه او به موضوعات اجتماعی و اخلاقی چیست؟
همکاری بنده با حمید نعمتالله به بیش از ۷ اثر تلویزیونی برمیگردد و علاوه بر آن در آثاری چون «سر به مهر»، «شعلهور» و «وضعیت سفید» پروژه مشترک داشتهایم. این روزها هم مشغول کار روی سریال تلویزیونی به نام «سرباز» هستیم که به نویسندگی حمید نعمتالله و کارگردانی هادی مقدمدوست جلوی دوربین خواهد رفت. به نظر من نگاه حمید نعمتالله به موضوعات اجتماعی بسیار سالم و اخلاقمدار است. اگر شما به فیلمهای تلویزیونی وی هم نگاهی بیندازید همه موضوعاتش از جنس دغدغه اجتماعی است که بشد به خانواده و ارزشهای اجتماع وفادار است. نگاه ایشان به این مسائل نگاه دقیقی است که از اندیشه ایشان برخاسته و دقیقا همانطوری فیلم میسازد که میاندیشد.
حتی میتوانم بگویم برخی اوقات که ما در پروژههای مختلف درباره کارها با هم بحث میکنیم، نگاه ایشان در بعضی مسائل نسبت به نگاه بنده محکمتر است. مثلا در شعلهور بنایمان این بود که یک فیلم اجتماعی بسازیم و معضلی را محور قرار دادیم که بسیاری از فسادهای اخلاقی، اجتماعی و حتی سیاسی از آن نشأت میگیرد و آن معضل چیزی جز «حسادت» نبود که از دیرینه همواره وجود داشته و در کشور ما نیز آسیبهای فراوانی را وارد آورده است.
شما میدانید که اگر بخواهیم از کنار چنین موضوعی رد هم بشویم میگویند مراقب باش، چرا که صحبت کردن درباره آن با «شعار» همراه است! چه برسد به آنکه بخواهید یک فیلم سینمایی درباره آن بسازید. یا موضوع فیلم سینمایی «سر به مهر» درباره خجالت کشیدن از نماز است، اگر این ایده یک خطی را به هرکسی بگویید از آن هراس میکند و میگوید میتوان با این موضوع فیلمی تلویزیونی ساخت که در نهایت بعد از ساعت ۱۲ شب آن را پخش کنی – تا کسی آن را نبیند – اما حمید نعمتالله و هادی مقدمدوست این مساله را به سینما آوردند و اثرگذار هم واقع شد.
من به کارهای این تیم در آثار غیر مشترکمان هم بسیار علاقه دارم. «رگ خواب» از جمله فیلمهایی است که بسیار دوستش دارم و به نظرم در موضوع خودش یعنی ازدواج سفید هم اثرگذار است. نگاه ایشان به موضوعات اجتماعی نگاه اخلاقمحور است که پیامد تولید فیلم درباره آن ترویج آن معضل اجتماعی یا ناهنجاری نیست، بلکه به مثابه دارویی برای جامعه عمل میکند.
تشبیه جالبی در ارتباط با فیلمهای نعمتالله و «دارو» بودن آن برای معضلات اجتماعی به کار بردید؛ نحوه مواجهه سینمای ما با فیلمنامههایی از جنس کارهای حمید نعمتالله و مضامین آن چگونه است؟
ما در کشورمان خیلی از مشکلات کشور را به بیرون نسبت میدهیم در حالی که همه ما درک میکنیم خیلی از مشکلات از خودمان است. در دنیای سینما هم فضا به همین شکل است. بسیاری از مشکلات ما از خودمان نشأت میگیرد. طمع پول، ثروت، شهرت و گیشه باعث میشود فیلمهایی را بسازیم که سلیقه مخاطب سینما را تغییر میدهد. مخاطب با دنیایی در سینما مواجه میشود که دغدغه فرهنگ ندارد و صرفا به سرگرمی و خلق فضایی تفننی، کفایت میکند. من در جمع سینماگرانی به دوستان گفتم ما اول باید از خودمان شروع کنیم، پول و فروش خیلی خوب است اما تا یک جایی. بنا نیست که برای فروش بیشتر معیارهای فرهنگی خودمان را زیر پا بگذاریم اما داریم چنین کاری میکنیم. در شبکه نمایش خانگی که – جز یکی، دو مورد – اساسا بنا بر این است که چه موضوعی را با چه ادبیاتی بیان کنیم که بیشتر بفروشد! ما فیلمسازهایی داریم که از درون به بدنه فرهنگ ضربه میزنند و سلیقهاش را تنزل میدهند که در یک فرآیند طولانی اتفاق بدی را رقم میزند. این اتفاق جریان فرهنگی کشور را به سمتی میبرد که فیلمهای دغدغهمند را پس بزند و زمانی برای فکر کردن نگذارد.
یکی از نقدهایی که به آثار حمید نعمتالله وارد میکنند این است که آثار او طی این سالها از سمت سینمای اجتماعی و موضوعات جمعی به سمت سینمای فردی و اخلاق فردی حرکت کرده است. یعنی مثلا «بوتیک» را میتوان یک فیلم اجتماعی دانست که به معضلات اجتماعی میپردازد ولی «شعلهور» یا «آرایش غلیظ» فیلمهایی هستند که به معضلات اخلاقی و بحثهای فردی میپردازند؛ چقدر این گزاره را قبول دارید؟
شاید بهتر باشد که خود آقای نعمتالله به این سوال جواب بدهند ولی برای من نگاه سالم فرهنگی و بدون غرض و مرض او به پدیدههای اجتماعی بسیار قابل تمجید است. ممکن است هر کدام از ما تفکرات سیاسی متفاوتی را داشته باشیم، این متفاوت است با اینکه در موضوعات اجتماعی بخواهیم دغلبازی کنیم و جریان کشور را به سمت سیاهنمایی ببریم. این مساله هیچگاه در نگاه حمید نعمتالله و تیمش وجود نداشته است. ما ممکن است نگاههای فرهنگی و سیاسی متفاوتی با هم داشته باشیم اما وقتی میخواهیم درباره مسالهای مثل حسادت فیلم بسازیم، دیگر نگاهمان جامعه و مردممحور میشود. به همین دلیل است که همکاری ما ادامهدار شده است و از این همکاری راضیام، اگر چه برای جریان اکران ناراضیام و اعتراض خودمان را هم بارها گفتهایم.
گویا وضعیت اکران «شعلهور» هم چندان خوب نیست.
ما دست به دعا برداشتیم، زودتر محرم برسد! و امام حسین به ما کمک کند که دوستان به حرمت این ماه، فیلمهای طنز را کمتر کنند تا جایی برای نفس کشیدن فیلمهای دغدغهمند باشد.
معمولا یکی از دردسرهای تهیهکنندگان با کارگردانها، وسواس کارگردانها برای انتخاب بازیگر است، البته حمید نعمتالله نشان داده که هنر بالایی در بازی گرفتن از بازیگران مختلف دارد؛ پیش آمده بود که با حمید نعمتالله برای انتخاب بازیگر به مشکل بخورید؟
ایشان حداقل در سریالهای تلویزیونی معتقد است که بازیگر را ما باید بسازیم و لزوما همین چند بازیگری که در فیلمها مطرح شدهاند، بازیگر نیستند. بازیگر را باید ساخت و این اندیشه را در سریال وضعیت سفید بخوبی مشاهده میکنید؛ جز برخی بازیگران شناخته شده بقیه تجربههای اولشان را سپری میکنند. در سریال جدید مشترکمان یعنی سرباز هم همین مشی ادامه دارد و خیلی از بازیگران به دنیای سینما و تلویزیون معرفی میشوند. در آثار سینمایی ایشان هم مشاهده کنید حتی در همین فیلم شعلهور هم جز امین حیایی و یکی، دو تن دیگر، عمده بازیگران چهره نیستند.
تولید فیلم غیرآپارتمانی آن هم با این ابعاد در جایی مثل سیستان چه سختیهایی داشت؟
نه فقط غیر آپارتمانی، بلکه در یک شهر و منطقه محروم و در یک وضعیت بد آب و هوایی. ما طی ۳ ماه که در سیستان فیلمبرداری داشتیم، بیش از ۱۰ بار جلسه فیلمبرداری را به خاطر شرایط بد آب و هوایی و توفان تعطیل کردیم و این کار فشار زیادی به ما آورد.
منبع: روزنامه وطن امروز